معماری طبیعت : مثل سبز شدن از دل دانه


اولين خانه‌هايي كه آدم‌ها ساختند ساختمان‌هايي بودند در دل طبيعت.

ساختار آنها ساده بود. فرم‌هايشان شبيه به فرم‌هاي موجود در طبيعت و براي ساختشان از موادي طبيعي استفاده ‌شده بود.
ساكنان اين خانه‌ها هيچ‌وقت از طبيعت دور نبودند و آرامش و امتيازهاي ديگر زندگي در طبيعت را تجربه مي‌كردند. اما خانه‌هاي معمول امروزي با ساختمان‌هاي اوليه خيلي فرق مي‌كنند. ساختار آنها ويژگي‌هاي صنعتي دارند، از فضاهايي مكعب‌مستطيل‌‌شكل تشكيل شده‌اند و فرم كلي‌شان هم مكعب‌مستطيل است.
فرقي هم نمي‌كند كجا، در چه محيطي و با چه ويژگي‌هاي طبيعي و آب و هوايي ساخته‌شده باشند، همه‌شان تقريباً يك‌شكل‌اند. ساخت اين نوع خانه‌ها در قرن بيستم از زماني شروع شد كه پيشرفت‌هاي صنعتي روي همه جنبه‌هاي زندگي انسان‌ها تأثير گذاشت. ساكنان اين خانه‌ها از امكانات رفاهي خوبي برخوردار بودند و از زيبايي‌هاي خاص آنها هم لذت مي‌بردند.
اما باگذشت سال‌ها، معماران متوجه شدند كه آدم‌ها آن‌طور كه بايد در اين خانه‌ها احساس راحتي نمي‌كنند، انگار چيزي در آنها كم است، چيزي كه روح تازگي، طراوت وآرامش را به زندگي آنها مي‌آورد و هيچ چيز ديگري نمي‌تواند جاي آن را بگيرد. آن‌وقت شروع كردند به جست‌وجوي اين گم‌شده و درجريان اين جست‌و جو به اين نتيجه رسيدند كه آن چيزي كه به دنبالش مي‌گردند در حقيقت بخشي از وجود خود آدم‌هاست؛ بخشي كه فراموشش كرده‌اند، اما هيچ‌وقت هم نمي‌توانند از آن جدا شوند: طبيعت.
اما آدم‌ها چه‌طور مي‌توانستند دوباره به دل طبيعت برگردند، ‌بعد از اين همه تحولي كه در زندگي‌شان اتفاق افتاده بود؟ نمي‌توانستند، ولي مي‌توانستند طبيعت را به زندگي‌شان بياورند؛ مثلاً با گذاشتن چند گلدان گياه سبز در گوشه و كنار اتاق‌ها.
اما نه، اين كافي نبود. طبيعت بايد وارد ساختار خانه‌هاي آنها مي‌شد. براي همين معماران شيوه‌هايي از معماري را به‌وجود آوردند كه در آنها خانه‌ها جزئي از طبيعت‌‌اند و نه جدا از آن.
يكي از اين شيوه‌ها «معماري طبيعي» است كه در آن، ساختمان‌ها هماهنگ با طبيعت و ويژگي‌هاي آن ساخته مي‌شوند؛ فرم‌هايشان الهام گرفته از فرم‌هاي موجود در محيط طبيعي اطرافشان است و در ساختشان هم از موادي طبيعي استفاده مي‌شود كه در اين محيط‌ها وجود دارند. براي همين است كه وقتي به آثار اين شيوه معماري نگاه مي‌كنيم، به نظرمان جدا از محيطشان نمي‌آيند؛ انگار كه دانه‌اي مثل دانه‌هاي ديگر طبيعت، در زمين كاشته شده و اين ساختمان‌ها از دل اين دانه‌ها سبز شده‌اند. شايد به همين دليل هم هست كه اين آثار ظاهري شاعرانه دارند و متفاوت. هر كدام از آنها منحصر به فردند و به راحتي نمي‌توانيم شبيهشان را پيدا كنيم.

اينجا با نمونه‌هايي از اين نوع معماري آشنا مي‌شويم.

«فرانك لويد رايت» از اولين معماراني است كه در طرح‌هايشان به ويژگي‌هاي طبيعت توجه كرده اند. او براي ساختمان‌هايش مكان‌هايي را در ميان بيشه، نزديك آبشار يا صخره‌ها انتخاب مي‌كرد و در نتيجه ساختمان‌هايش به بخشي از طبيعت تبديل مي‌شدند. او معتقد بود ساختمان‌هاي ما جدا از محيطي نيستند كه در آن ساخته مي‌شوند و بايد با ويژگي‌هاي آن هماهنگ باشند.


«جيمز هابِل» اين ساختمان را كه روي كوه‌هاي «سان برناردينو» در جنوب كاليفرنيا قرار گرفته، با الهام از صخره‌هايي طراحي كرده است كه به‌طور طبيعي در اين منطقه شكل گرفته‌اند. ساخت اين ساختمان 10 سا ل طول كشيده.

«پاتريك بْلَنك» ديواره‌هاي ساختمان‌هايش را از گياهان سبز و رنگارنگ مي‌پوشاند. گياهان اين ديواره‌ها كه به آنها «جنگل‌هاي عمودي» مي‌گويند، زماني طولاني سرسبز باقي مي‌مانند، چون بلنك درباره شرايط آب و هوايي و نور هر كدام از ديوارها مطالعه و گياهان را متناسب با آن انتخاب مي‌كند.
بلنك براي اين كه بتواند خاك اين گياهان را روي ديوار‌ها نگه دارد، از يك شبكه فلزي، ورقه‌اي از جنس پي‌وي‌سي و يك لايه نمد استفاده مي‌كند. گياهان در اين لايه نمد ريشه‌ مي‌دهند و در نتيجه ديوار ساختمان را خراب نمي‌كنند. براي تغذيه اين گياهان، مايعي با غلظتي خاص از بالا روي نمد ريخته مي‌شود تا تمام سطح آن را پر كند.

استراحت‌گاهي در فرودگاه سيدني استراليا كه بلنك آن را طراحي كرده. كساني كه در اين فضا قرار مي‌گيرند به كلي فراموش مي‌كنند كه هر لحظه چند هواپيماي جت از بالاي سرشان مي‌گذرد و چيزي جز آرامش و طراوتي طبيعي احساس نمي‌كنند!


از نظر «كندريك بَنگزكِلاگ»، هنر معماري رابطه‌اي است عاشقانه با طبيعت. «خانه يِن» در «لاجولا» ي كاليفرنيا، اين احساس او را به خوبي نشان مي‌دهد.
كِلاگبراي ساخت اين خانه از سنگ‌هاي كوه‌هاي اطراف اين منطقه، چوب و شيشه استفاده كرده. پنجره‌هاي بزرگ خانه يِن هر روز منظره وسيعي از غروب آفتاب را وارد خانه مي‌كنند.